+

ورود | ثبت نام

شماره همراه خود را وارد نمایید

captcha

ورود

رمز عبور را وارد نمایید

ورود با کد پیامکی

ورود

کد دریافتی را وارد نمایید

زمان باقی‌مانده: ثانیه

ثبت نام

اطلاعات را وارد نمایید

زمان باقی‌مانده: ثانیه

بسیجی شهید سید امین رضا جعفرزاده

.بسیجی شهید سید امین رضا جعفرزاده متولد 1345/04/17 در شهر زاوه دولت آباد بدنیا آمد. مدرک تحصیلی اول هنرستان  و شغل ایشان محصل بود

.و در منطقه شوش در سن  16 سالگی در تاریخ 1361/01/04 به شهادت رسیدند و در بهشت عسگری تدفین شدند

.خانواده شهید در حوالی شهر تربت حیدریه سکونت دارند 

بسم رب الشهداء و الصدیقین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء ، عند ربهم یرزقون گمان مبر آنان را که در راه حق کشته شده اند مرده اند، بلکه آنها زندگانی هستند نزد پروردگارشان که روزی می خورند. در اسلام واژه ای است که قداست خاصی دارد. اگر کسی با مفاهیم اسلامی آشنا باشد و در عرف خاص اسلامی این کلمه را دریافت احساس می کند که هاله ای از دور این کلمه را فرا گرفته است و آن کلمه شهید است. این کلمه در همه عرفها توام با قداست و عظمت است چیزی که هست معیارها و ملاکها متفاوت است و در اینجا سؤال پیش می آید که چرا و به چه دلیل حق شهدا از حق سایر خدمتگزاران بیشتر و عظیم تر است؟ همه ی گروههای خدمت گزار دیگر مدیون شهدا هستند ولی شهدا مدیون آنها نیستند. عالم در علم خود و فیلسوف در فلسفه خود، مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق در تعلیمات اخلاقی خود نیازمند محیطی مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند ولی شهید آن کسی است که با فداکاری و از خود گذشتگی و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد می کند. آری شهدا شمع محفل بشریتند. شهدا می سوزند و چون شمع آب می شوند و محفل را روشن می کنند، همچون معلمی که زندگی خود را در راه آموختن ذوب و به آب تبدیل می کند. شاهدی گفت به شمعی کامشب درودیوار مزین کردم کس ندانست چه سحرآمیزی به پرند از نخ و سوزن کردم صحنه ی کار گه از سوسن و گل به خوشی چون صف گلشن کردم توبه کرد هنرمن نوسی زانکه من بذل سر و تن کردم ما شهدا هر چه بگیم نمی توانیم از مولایمان علی و حسین پا فراتر بگذاریم مادران و پدران، ای کسانی که از همه چیز خود می گذرید، ای کسانیکه از مال و جان و فرزندانتان گذشتید، هوشیار و بیدار باشید که اجنبی به اسلام و کشور شما راه پیدا نکند. اگر بگذارید اسلام شما از بین خواهد رفت و برای شما هیچ چیز باقی نخواهد گذاشت و برای این کار باید همه وحدت کلمه و از جان گذشتگی داشته باشید. شما باید خوشحال باشید که جوانانتان را برای اسلام و مسلمین پرورش می دهید، بیایید آن ها را مقایسه کنید با منافقین این کسانی که بمب داخل نهج البلاغه می گذارند و این کتاب یاور خدا را به وضع مهینی در می آورند و می خواهند نهج البلاغه وعده ای از مردم را به نابودی بکشانند در حقیقت خود را نابود می کنندو به چوبه اعدام سپرده می شوند. مادر و پدرم، دوست ندارم بر من گریه کنید. مادر، دوست دارم بر جسدم اشک شوق بریزید. بر شهید گریه کردن معنی ندارد باید مادران منافقین برجسد فرزندانشان گریه کنند و ناراحت باشند چون لایق نبودند که فرزند مسلمان و متعهدی در راه مهدی(عج) بپرورانند. ما راهمان را شناخته ایم و انتخاب کرده ایم و از راهمان برنمی گردیم. ما سربازان امام زمان هستیم و در رکاب او قدم می گذاریم هرچند شهادت چیزی نیست که نصیب هرکس شود ولی دوست داشتم خون ناقابلم در بیت المقدس و آزادکردن مکه از دست شاه سعودی ریخته شود. ولی هستند افرادی که لایق باشند که خونشان در آنجا ریخته شود و شاید خون من قابل نبوده است و باز مادر، باید بگویم که تو توانستی و لایق بودی که جوانی برای اسلام تربیت کنی. آن کسانی که نتوانستند چه کنند و چه بگویند و چه بیندیشند و خودت با زبان خودت به اقوام بگو که او آگاهانه به این کار دست زد و راهش را خود انتخاب کرد. از اقوام و کسانی که از من ناراحتی دیده اند از آنها می خواهم که برایم طلب آمرزش کنند و از سر تقصیراتم بگذرند و دوست دارم محل دفنم در وطنم و همجوار شهدا باشد. (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب) بار پروردگارا دل ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش رحمتی عطا فرمودی که همانا تویی بخشنده ی بی عوض و منت. والسلام
نظرات

نظر جدید